سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همه یاران سفر کردند و رفتند / خدایا نوبتم پس کــی می آید ...
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...
درباره ما

دست از طلب بر ندارم تا کام من برآید یا تن رسد به جانان و یا جان ز تن برآید
نویسندگان
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
لوگوی وب
بوی شهادت
دیگر امکانات
مطالب اخیر وبگاه


    سال 66 برای اعزام به ستاد مربوطه رفتم ولی از سنم ایراد گرفتند،‌ گفتم: من نیروی ایمان و عشق دارم و شما آن را نمی بینید. می خواهم همسنگر « حسین فهمیده » باشم تا روز قیامت یقه ما بچه های سیزده ساله را نگیرد.

 -   خلاصه با زبان ریختن و پارتی بازی رفتم جبهه.

    موقع عملیات که شد و می خواستند نیروها را از "دزفول" به غرب ببرند دوباره سن و سال اسباب درد سرمان شد. به مسئول پنجاه ساله ای که می گفت شما نمی خواهد بیایید گفتم: شما اگر مهمان منزلتان بیاید گل پژمرده را جلویش می گذارید یا غنچه تازه شکفته و شاداب را. (فهمید چه می خواهم بگویم) گفت: حالا دیگر ما پژمرده شده ایم! امان از زبان شما بسیجیها. دیگر چیزی نگفت.

از کتاب فرهنگ جبهه جلد سوم (شوخ طبعی ها) نوشته سید مهدی فهیمی




نویسنده تخریبچی در جمعه 87/3/17 | نظر

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir

آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسب‌ها
طراح قالب
ثامن تم